يادداشتی بر آخرين تحولات لويه جرگه قانون اساسی

 

مروارید

 

فاجعه افغا نستان ابعاد وسیعی دارد. اما آن بعد تقریبا کم شناخته آن، فساد فکریست که روشن فکران زیادی را به نقاره چی     های فاسد ترین و جانی ترین نیروها تبدیل کرده است.

اپوزیسیون افغانستان، به غیر از بخش کوچک آن، در معاملات وخرید و فروشهای جنگی سیاسی، بعد از یازده سپتمبر در این بازار مستحیل شده و عده دیگری دیر جنبیده، در انتظاراند تا اگر خریداری از ره برسد و آنها خود را به او عرضه کنند.

در چنین شرایطی مردم افغانستان، یعنی مردم ساده و ظاهرا غیر سیاسی، بسیار بیشتر از اپوزیسیون خود، قیافه جنایتکاران جنگی یا سردمداران احزاب اسلامی را که اکنون در ساخت و بافت با امپریالیسم آمریکا و شرکا، اهرم های قدرت را در دست دارند، شناخته اند. اما این مردم سخنگو ندارند وآن بخش از اپوزیسیون افغانستان که از فساد سیاسی وفکری در امان مانده، برای بقای خود بیشتر به انجماد سیاسی وفکری رو می آورد. و بدین صورت عرصه شورآفرین مبارزات مردمی بی صدا و یا کم صدا مانده است. دراین میا ن مضحکه لویه جرگه (مجلس کبیر) دوم برای تصویب قانون اساسی آینده افغانستان دایر می گردد. این لویه جرگه در زمانی دایر میشود که جنایتکاران جنگی و تروریستهای آشکار، در سرتا سر کشور تا دندان مسلح، حاکمیت بدون چون وچرای وحشت وغارت را بر قرار کرده اند. دروازه های لویه جرگ بروی این جنایت سالاران چنان باز میماند که آنها نه تنها در آن اشتراک میجویند بلکه اداره کننده امور نیز میباشند. در این میان یک اقلیت کوچک که شاید به علت ناشناخته بودن شان، امکان ورود به این لویه جرگه را یافته اند، باید با زبان شکسته صدای خود را بلند کند. اما ناگهان یک صدای رسا، آن هم صدای یک دختر جوان فضای کرخت و بویناک لویه جرگه را میشکند و با زبانی که دردهای مردم با آن بیان مییابد، جنایتکاران جنگی را با صفات که شایسته ئ شان است مینامد و آنها را جوابده در برابر محکمه جنایات جنگی اعلام میدارد.

ملالی جویا دختر بیست وپنج ساله از ولایت فراه، وقتی پشت میکروفون قرار میگیرد با صدای روشن تر از آفتاب فریاد میزند «در اینجا جنایت کارانی که باید در برابر محاکم جنگی حضور یابند در کمیسیون های لویه جرگه مسلط اند....» ناگهان نقاب دمکراسی بوش- اخوانی پاره میشود. رئس لویه جرگه اقای مجددی ریس جمهور سابق ( از خویشاوندان نورالمشایخ مجددی کسیکه شاه امان اله، پادشاه مترقی افغانستان را در 1928 تکفیر کرده بود) به دفاع از شرکای جرم خودش، ملالی جویا را «کافر»ً و «کمونیست» گفته و به سربازان فرمان میدهد، تا ملالی جویا را دستگیر و از سالون اخراج نمایند. دایر کننده گان امور که میبینند این نمایش مسخره، بیشتر از حد تصور مسخره شده است پا در میانی میکنند و از آن جائیکه اقلیت مخالف نیز فشار می آورد رئیس اعلام میدارد که به شرط « توبه کردن وعفو خواستن» ملالی جویا میتواند دوباره در جایگاه خود قرار گیرد. اما جواب ملالی جویا بسیار قاطع تر از آن است که دموکراسی بوش – اخوانی قدرت برداشت آنرا داشته باشد. «من نه توبه میکنم ونه عفو میخواهم من درد مردم وخواست مردم را بیان کرده ام وبر آن ایستاده ام تاسرحد مرگ.» اظهارات و جواب قاطع این دختر جوان موجی وسیعی پشتیبانی از ملالی جویا را در داخل و خارج از افغانستان برانگیخت. مردم از اقشار گوناگون باهر وسیله ممکن واز آنجمله تظاهرات در فراه پیشتیبانی خود را از او و از اظهارات او ابراز داشته اند .

در شرایطی که کشورهای غربی و دولت آمریکا به همراه احزاب اسلامی و محافل برتری گرای فاسد قومی، از هر سو تلاش دارند تا توده های مردم ر ا پراکنده، منفعل و بعنوان نیروی ذخیره تلاش های قرون زده و نوکر منشانه خود نگهدارند، ملالی جویا از موضع یک زن و با طرح قاطع تساوی حقوق زن ومرد، دموکراسی، عدالت اجتماعی پلی در میان مردم زد و آنها را در مسیر خود شان برای دموکراسی استقلال و عدالت اجتماعی فرا خواند.

در زمانی که بعد از سقوط طالبان آمپریالیزم آمریکا و محافل دیگری میکوشند تا زیر نام دفاع از حقوق زنان آرایشگاه های سیار به کابل بفرستند. واز طرف دیگر با قاتلان حرفوی و نیروهای که ضد زن بودنشان مانند طالبان شهره آفاق بود، دموکراسی بوش- اخوانی رابر قرار مینمودند، ملالی جویا توانست با طرح مساله برابری زن در رابطه مستقیم دموکراسی و عدالت اجتماعی، این حربه را از چنگ سیاست های بوش - اخوان کشیده آنرا آنچنان که مناسب با مبارزات حق طلبانه مردم افغانستان است، مطرح نماید.

از طرف دیگرصحبت های ملالی جویا نماینده انتخابی مردم فراه، فرا تر از همه گرایشات ناسیونالیستی قومی، و پشتیبانی گسترده که از او صورت گرفت، نشان داد که سیاست های موذیانه تنظیم های اسلامی در همسوئی با محافل مخرب ناسیونالیست قومی دیگر قادر نیستند، که مردم بجان آمده را به سوی خود کشیده و به گوشت دم توپ تبدیل نماید.

محافل و رسانه های گروهی غرب که در صورت لزوم می توانند از میان آن همه مبارز جان بر کف در سایر کشور ها، شیرین عبادی ًخودیً را یافته و با اعطای جایزه صلح نوبل سورپرایز نمایند، این بار در مقابل حادثه ای که صحبت های ملالی جویا به وجود آورد سکوت کردند. این مطبوعات بو کشیده بود که نباید ساخت وپاخت طالبان جدید، بخشی از طالبان قدیم و تکنو کرات های طرفدار غرب در افغانستان که رازش از پرده بیرون افتاده، بیشتر از این رسوا گردد. فقط بخش افغانستان بی بی سی در محدوده خود این خبر را منعکس کرده، آبروی برای رسانه های گروهی غرب فراهم نمود. ملالی جویا همانند ملالی در جنگ میوند که در سال 1879علیه استعمار برتانیه شعار مقاومت را سر داده بود، اینک با اقدام شجاعانه خود وارد تاریخ افغانستان گردید.

 او در آخرین مصاحبه رادیوئی خود نه تنها از صحبت وموضع خود اظهار ندامت نکرده، بلکه با قاطعیت از تساوی حقوق زن ومرد، از مبارزه علیه نظام مرد سالاری واز مبارزه در راه استقلال ودموکراسی وعدالت اجتماعی واز موضع به محاکمه کشانیدن جنایت کاران جنگی به دفاع بر خواسته و از اینکه اگر در این راه، از طرف نیروهای اسلامی کشته شود، نیز هراسی بدل ره نداده است.

او در این مصاحبه گفته است که روشنفکران زیادی درراه استقلال، ازادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی کشته شده اند واو هم در این راه برای تساوی حقوق زن ومرد و سایر آرمان های عدالت جویانه حاضر به هر نوع فدا کاری تا سرحد مرگ میباشد. سنگر مبارزه علیه نظام مرد سالار، امپریالیزم، ارتجاع دینی ونظام های ضد دموکراسی وعدالت اجتماعی بی سرباز نمی ماند.

 ملالی جویا این دوشیزه بیست وپنج ساله یکی از سنگر داران زنده این عرصه میباشد.

 درود بر پایداری اش!