آوای آزاد »  شاعران » منوچهر آتشی »


 
 
 

 

 

 

   

 

 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

با آخرین قدم ها

این سفر طولانی طاقت فرسا
باید
 پایان پذیرد جایی
به واحه ای
سر چاهی و سایه نخلی
به ساحلی و عرشه بلمی متروک
در این بیابان ناشناخته
 اختر آشنایی را دنبال می کنم
که همیشه پیشاپیشم قرار دارد
 و فاصله مان
 کم نمی شود انگار
هرگز
ستاره آشنا تو دور می شوی ایا
 یا من
 به سکون مانده ام به جا
به گمان حرکتی مدام ؟
 نه هرگز آنچنان فراز سرم قرار می گیری
 که کلاه از سرم بیندازد
 سماجت دیدارت
نه هرگز
آنگونه دور می شوی
که پندارم
 غروب کرده باشی
تا باز مانم از رفتن
 نومید و دلشکسته
ستاره آشنا
تو دور می شوی
یا من ایستاده ام
 برجا؟
ستاره دور می شود از تو و تو می ایی مدام
و راه
 پایان نمی پذیرد هرگز
نه به واحه ای
نه به ساحلی
و همه راهها همیشه
با آخرین قدم ها آغاز می شوند

  

 

 بالای صفحه




 

در صورت هر گونه استفاده از سایت ، نام و آدرس آوای آزاد را ذکر کنید.

  AVAyeAZAD.com © 2003-2009