منوچهر آتشی


 دیدار سوم

 اگر بگویم از آسمان آمده ای
یقین خواهی کرد دروغ می گویم
تنها خطای ما این است که به آسمان مرزهای دروغین داده ایم
بالا
 پایین
چپ
 راست
و زمانی خطای خود را در می یابیم
 که آسمان را اینه واری رو در روی خود بینیم
 که ناگهان خدای گمشده در رگ های ما بیدار شود
 و با عضلات لرزان چهره ی یک دیوانه
 پوزخندی به ما بزند
دیدی
دیدی که نه مولوی دروغ گفت نه حافظ
و آن چه را می جستی
روبروی تو و در رگهای تست
و از دهان تو به زبان آمده است
و خدا دوباره گفت
فقط خواب ببین
زیرا رؤیای تو راست ترین حقیقت هاست
که من تمامی پلشتی ها را از آن زدوده ام
و افلاتون و ارسطو
و همه ی آن ها که بدایت ها را کشتند
ملعون ترینان درگاه منند
چرا که خواب های خد را کشتند
و خدا باز گفت
برو خواب ببین
 مرا عریان خواهی یافت در چشمان زنی
و بر زبان تو کلامی خواهم گذاشت
 که درخت به احترامت برخیزد
درعصر حکومت اره های برقی


 

 

بالای صفحه | زندگی نامه