دیدار سوم
اگر بگویم از آسمان آمده ای
یقین خواهی کرد دروغ می گویم
تنها خطای ما این است که به آسمان مرزهای دروغین داده ایم
بالا
پایین
چپ
راست
و زمانی خطای خود را در می یابیم
که آسمان را اینه واری رو در روی خود بینیم
که ناگهان خدای گمشده در رگ های ما بیدار شود
و با عضلات لرزان چهره ی یک دیوانه
پوزخندی به ما بزند
دیدی
دیدی که نه مولوی دروغ گفت نه حافظ
و آن چه را می جستی
روبروی تو و در رگهای تست
و از دهان تو به زبان آمده است
و خدا دوباره گفت
فقط خواب ببین
زیرا رؤیای تو راست ترین حقیقت هاست
که من تمامی پلشتی ها را از آن زدوده ام
و افلاتون و ارسطو
و همه ی آن ها که بدایت ها را کشتند
ملعون ترینان درگاه منند
چرا که خواب های خد را کشتند
و خدا باز گفت
برو خواب ببین
مرا عریان خواهی یافت در چشمان زنی
و بر زبان تو کلامی خواهم گذاشت
که درخت به احترامت برخیزد
درعصر حکومت اره های برقی
|