منوچهر آتشی


درس مشق

حالا تو هی
شکل نوشتن را عوض می کنی پیاپی و آن ها شکل کشتن را
 اما همیشه تو
 کمی
 عقبی
 روزی یا شبی جایی شاید سیصد سال پیش
 می گفتی : کافی است
 و ... سوار می شدی
تمام عمر
 تمام کوشش ما
این شد که شکل نوشتن به اعتبار شکل کشتن نباشد
 اما
 مهلت ندادند آنها
سواره آمدند و کشتند و بردند و
نرفتند
و شکل کشتن را پاسدار شکل نوشتن کردند
 اول قرار بود بروند
قرار بود بیایند و بکشند و بردارند و بروند
 اما
 ماندند
 و شکل کشتن را تندیس میدان کردند
 تا زندگی را در اختیار شویه ی مردن ، برما
 شیرین کنند
تا مرگ
زیباترین کلام خانگی ما باشد
 تا مرگ رمز جاودانگی ما باشد
و ما
 شکل نوشتنش را
تمرین کنیم
 این را ما
 من و ابولخسن و ابوالقاسم
هشدار داده بودیم قبلا
تا بعد ، حضرت مولانا
حالا تو هی
شکل نوشتن مرگ را عوض می کنی پیاپی و آنها شکل کشتن را
 و من
 امروز اینجا می گویم
کافی است
یک چیز نیز
 شکل نوشتن زندگی را
 تمرین کن
روزی یا شبی
شاید دویست سال پیش که ناپلئون پیاده شد
کنار ولگا یا دانوب
باید سوار می شدی تو کنار ارس یا اروند ، در شمال یا جنوب
 باید

 

 

بالای صفحه | زندگی نامه