منوچهر آتشی


پاییز

مرا به سحال سرود غروب ویران کرد
 پرنده ای
 که از آونگ نرم ساقه گسیخت
اجاق قافله با دشت سایه بازی کرد
زمین در انحنای افق پر زد و به دریا ریخت

پرندگان شبند اختران بی آواز
فراز آمده با خوشه های خرمن روز
نسیم های غروب آهوان دربدرند
که می دوند به سرچشمه های روشن روز

 

 

بالای صفحه | زندگی نامه